کارآفرینی
کارآفرینی سازماني و درونسازمانی
واژههايي از قبيل کارآفرینی سازماني و درونسازمانی ، كسب و كار شركتي و امثال آن براي توصيف پديدهي كارآفريني درونسازماني به كار برده شده است. سرانجام كارآفريني درونسازمانی، بهعنوان فرآيند خلق فرصتها باهدف ايجاد ارزشهاي نوآورانه، بدون ملاحظهي ديگر منابع (انساني و سرمايه) يا موقعيت كارآفرينانه در سازمانهای موجود يا جديد، تعريف شد، مفهوم كارآفريني درونسازماني در يك بعد وسيع دربرگيرندهي كارآفريني درون سازمانهای موجود است (يزدان شناس ،۱۳۹۳، ۳۶۷).
تعاريف مختلفي از کارآفرینی سازماني شده است که به بعضي از آنها اشاره میشود: كارآفريني سازماني فرآيندي است كه در آن ، محصولات يا فرآيندهاي نوآوري شده از طريق القا و ايجاد فرهنگ كارآفرينانه در يك سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور میرسد يا به عبارت ديگر مجموعه فعالیتهایی است كه از منابع و حمايت سازماني بهمنظور دست يابي به نتايج نوآوران برخوردار است (صمد آقايي ، ۱۳۷۸).
کارآفرینی سازماني، يعني کارآفرینی بدون رها کردن سازمان؛ کارآفرینان سازماني در مرزهاي موجود يک سازمان معين فعاليت میکنند. پينکات (۱۹۸۵) معتقد است که واژه کارآفرینی سازماني ابداع شده تا فعالیتهای نوآورانه را در يک بافت سازماني توصيف کند ؛ بنابراين اين واژه کوششهایی را منعکس ميکند که توسط افراد سازمان انجام ميشود تا کسب و کار موجود را بهبود بخشند(راسخ، ۱۳۸۶، ۳۸). شومپيتر بر اين باور است که کارآفرینی سازماني واژهاي است که از درون دنياي کسب و کار برخاسته و توانايي استفاده از منابع با روشهای جديد است که منجر به خلق محصولات و خدمات جديد در محيط سازماني ميشود (ایال و اينبار ، ۲۰۱۳، ۲۲۲).
در تعريفي ديگر کارآفرینی سازماني بهعنوان گرايشي تعريف شده که سازمان را درگير فعالیتهایی ميکند تا بتواند بهطور موفقيت آميز ، فرصتها را شناسايي و بر روي آنها سرمايهگذاري کند. کارآفرين سازماني فردي است که هنگام کار در يک سازمان، از مهارتهای کارآفرينانه خود استفاده کرده و منابع را سازماندهي ميکند تا فعاليت جديدي را ايجاد و مديريت کند؛ کارآفرینان سازماني توليدات ، خدمات و فرآيندهاي جديدي را معرفي ميکنند تا شرکت را قادر سازند به رشد و سود بالايي دست يابد، کارآفرینی سازماني همچنين ميتواند بهبود يک فرآيند را در درون شرکت در برگيرد (عليمحمدی، ۱۳۹۱، ۶) (ابعاد ساختاری سازمان های کارآفرینی).
زاهرا كارآفريني سازماني را فرايند ايجاد تجارب جديد میداند كه از سوي سازمانهایی كه سود، وضعيت رقابتي و راهبرد تجارب فعلي را بهبود ميبخشد، توليد ميشود. در همين زمينه، بورگلمن معتقد بود کارآفرینی سازماني بهعنوان توسعه حدود سازمان ازلحاظ صلاحيت و تطبيق فرصت براي توليدات داخلي از تركيبات منابع جديد ميباشد و در نتيجه كارآفرينان ارزشها را تغيير ميدهند و ماهيت آن را دچار تحول ميكنند. كارآفرينان مسئول نوآوري و خلاقيت در داخل سازمان هستند و میکوشند يك ايده را به يك واقعيت سودآور تبديل كنند. همچنين ميتوان ادعا كرد كارآفريني سازماني فرآيندي است كه از راه القاي فرهنگ كارآفرينانه دريك سازمان به ارائه نوآوري در محصول و فرايندها ميانجامد. شايد بتوان كارآفريني سازماني را اینگونه نيز تعريف كرد: كارآفريني سازماني فرآيندي است كه فعالیتهای سازماني را به سمت خلاقيت ، نوآوري ، مخاطره پذيري و پيشتازي سوق ميدهد. فرد كارآفرين سازماني با بر هم زدن تعادل موجود سازمان و با عملياتي كردن ايدههاي خود و ديگران در ايجاد فرآيند و بهبود روش، در جهت پيشبرد امور سازمان گام برميدارد (ناهيد، ۱۳۸۸، ۴۴).
مکنزي و ديکامبو معتقدند که فعاليت کارآفرينانه سازماني ميتواند شامل توسعه یک محصول جديد تا ايجاد يک فرآيند اثربخش باشد؛ جنيگ و يانگ کارآفرینی سازماني را بهعنوان فرآيند توسعه محصولات يا بازارهاي جديد تعريف ميکنند. کوارتکو، منتاگنو و هورنسباي کارآفرینی سازماني را بهعنوان ايجاد کسب و کارهاي جديد در درون چهارچوب شرکتهای مادر توصيف مینمایند.آريلا معتقد است که کارآفرینی سازماني داراي سه بعد است که عبارتاند از: نوآوري، توسعه محصولات، خدمات يا فرآيندهاي جديد و ریسکپذیري(هاديزاده مقدم و رحيمي فيل آبادي،۱۳۸۴، ۲۴). همچنين در اين تعاريف برخي از ویژگیهایی که براي سازمان کارآفرين در نظر گرفته شده است عبارتاند از توفيق طلبي، خلاقيت، نوآوري، ریسکپذیري و اعتماد به نفس بالا(تقي زاده و همکاران،۱۳۸۶: ۱۶۰). شاپيرو نيز کارآفرینی سازماني را مفهومي چند بعدي ميداند که فعالیتهای سازمان را متوجه نوآوري محصول، نوآوري در فنآوری، ریسکپذیري و پيشگامي ميسازد (جن سن و همکاران،۲۰۱۵، ۳۴).
از طرفی کارآفرینی درونسازمانی فرایندی است که از آن طریق محصولات، فرآیندها و ایدههای جدید در سازمان به اجرا گذاشته میشود. پینکات میگوید : کارآفرینی درونسازمانی فرآیندی است که کارآفرینان سازمانی از طریق آن سبب تغییر میشوند. کورن و وال پرلمن معتقدند که کارآفرینی درون سازمان فرایندی است که از آن طریق محصولات، فرآیندها و ایدههای جدید در سازمان به اجرا گذاشته میشود و توسعه مییابند. او میافزاید فرایند کارآفرینی درونسازمانی بهکلی با فرایند کارآفرینی مستقل فرق دارد و تفاوت آنها برای هر یک مزیتها و اشکالاتی به وجود میآورد. در وضعیت محیطی اساساً کارآفرینی درونسازمانی و بالطبع کارآفرینان سازمانی، در سازمانهایی که شرایط و بستر سازمانی کامل و مناسبی برای کارآفرینی وجود نداشته باشد مورد تحسین مدیریت قرار نمیگیرد (ابوالحسنی رنجبر و همکاران، ۱۳۹۱، ۷). کار آفرینی درونسازمانی مجموعه فعالیتهایی است که بهره برداري از مزایاي رقابتی نوآوري را در یک سازمان امکانپذیر کرده و رهیافتی در نهادینه کردن نو آوري در سازمانها است. در حقیقت ، کارآفرینی درونسازمانی بهعنوان دریچهای بهسوی بهره برداري از مزایاي رقابتی ماندگار ، نو آوري و پیشگامی براي سازمان قلمداد میشود. فرای معتقداست که کارآفرینی درونسازمانی، فرایندی است که محصولات (خدمات) یا فرایندهای نوآورانه بهوسیله خلق فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان ایجاد میگردد (يزدان شناس ،۱۳۹۳، ۳۷۱).
کارآفرینی درونسازمانی برای موفق بودن، باید از منظر مدیریت استراتژیک تحقق یابد. کارآفرینی درونسازمانی باید بخشی از طرحهای گسترده استراتژیک یک سازمان و بخش مکمل اجرای این طرح باشد. برای تحقق کارآفرینی درونسازمانی از منظر مدیریت استراتژیک، سه دلیل وجود دارد:
نخست: کارآفرینی درونسازمانی بر عملکرد بلند مدت سازمانی بهویژه انطباق و بقا بیشترین تأثیر را دارد. از آن جا که اینها معیارهایی هستند که زیر بنای مدیریت استراتژیک را شکل میدهند و باید فرایند کارآفرینی در یک سازمان را در سطح استراتژیک آغاز کرد، یک رویکرد کارآفرینی مدیریت استراتژیک به سازمان اجازه میدهد تا با آمادگی بهتر به تغییر در محیط بیرونی واکنش نشان دهد، در طول زمان سازگار شده، ادامه حیات دهد(مدل کارآفرینی ۴E زاوير مندوزا).
دوم: هر رویه سازمانی که نیازمند پذیرش گستردهای باشد، باید مورد قبول مدیریت ارشد سازمان قرار گیرد . ادغام کارآفرینی درونسازمانی و فرایند مدیریت استراتژِیک ، به ایجاد یک نوع تعهد کمک میکند. اگر قرار است کارآفرینی موفق باشد، باید در تمام سطح سلسله مراتب سازمانی مشهود باشد.
سوم: کارآفرینی درونسازمانی دربرگیرنده اعمالی است که بخشی از طرحهای استراتژیک یک سازمان محسوب میشود. توسعه محصولات و خدمات جدید، نوآوری در محصولات و خدمات و همچنین ایجاد واحد و شعبات جدید، همگی نتایج سازمان کارآفرین است (تسلیمی و همکاران، ۱۳۸۵، ۳۵).
کارآفرینی درونسازمانی براي ارتقاي نوآوري در سازمانها، توجه ویژهای به نیروي انسانی دارد. خلاقیت پیشنیاز نو آوري بوده و براي تقویت خلاقیت در نیروي انسانی، از خصوصیات مثبت دیگر الگوهاي سازمانی استفاده میشود. در حقیقت مشخصههایی مانند مدیریت مشارکتی، خصوصیات سازمانهای فراگیر و یادگیرنده ، چشم انداز مشترك، ساختارهای منعطف و عدم وجود سلسله مراتب سنتی سازمانی، همگی بسان اهرمهایی براي تقویت روحیهی خلاق نیروي انسانی و در پی آن نیل به نو آوري مستمر در سازمان است. درنهایت کار آفرینی درونسازمانی را میتوان توانایی سازمان در برگرداندن فرصتهای کارآفرینانه به موقعیتهای رشد برشمرد. گرایش به رشد در کارآفرینی شرکتی همراه با ایجاد واحدها یا بخشهای جدید در داخل سازمان و در محدودهی فرآیندهای خدماتی و عملیاتی آن، انجام نوآوریهای مستمر بنیادین یا تدریجی در راستاي ارتقاي کیفیت، کاهش ضایعات و بهاي تمام شده محصول و سرعت بخشیدن به فرایندها و چرخههای تولید محصول، یا قدم گذاري به عرصهها و حیطههای جدید کسب و کار، بالا بردن سهم بازار و برقراري ارتباط با مشتریان جدید است. این راهبرد در صورت نتیجه بخشی مطلوب، بهبود قابل توجهی در عملکرد مالی شرکت را در افق میان مدت و بلند مدت، به ارمغان خواهد آورد (عبدلی، ۱۳۹۰، ۹).
نقشه راه کارآفرینی و ایجاد و مدیریت کسب و کارهای کوچک (SBA)...
ما را در سایت نقشه راه کارآفرینی و ایجاد و مدیریت کسب و کارهای کوچک (SBA) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hosseinaliabadi بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 16:30