نقشه راه کارآفرینی و ایجاد و مدیریت کسب و کارهای کوچک (SBA)

ساخت وبلاگ
در این‌جا هم بحث کارآفرینی را در قالب تعدادی سوال و پاسخ‌های آن‌ها آماده کرده‌ایم:

 آیا یک کارآفرین موفق، به آموزش رسمی کارآفرینی نیاز دارد؟
 مبانی آکادمیک کارآفرینی
 کارآفرینی پاره وقت – آیا باید حتماً از کسب و کار خود جدا شوید؟
 آیا مدل کسب و کار شما مشخص است؟
 آشنایی با مفهوم کسب و کار کوچک
 تعریف موفقیت و شکست در کسب و کار کوچک
 مدل ذهنی کارآفرینان
 مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی
 استراتژی کارآفرینی
 مفهوم ایده در کارآفرینی
 سه چرخه عمر مختلف (کسب و کار | صنعت | بازار)
 طراحی و توسعه محصول
 طراحی پیشنهاد اولیه به بازار
 برنامه ریزی برای کارآفرینی
 جنبه های عملیاتی و اجرایی کارآفرینی
 فریلنسرها و اقتصاد فریلنسر
 طراحی و بازآفرینی سازمان
 مشتری مداری

 

آیا یک کارآفرین موفق حتماً به آموزش رسمی کارآفرینی نیاز دارد؟

پاسخ منطقی به چنین سوالی، منفی است.

کارآفرین های موفق بسیاری را می‌شناسیم که آموزش‌های رسمی ندیده‌اند.

از سوی دیگر، دانش کارآفرینی هم بر اساس مطالعه‌ی رفتار و تصمیم های کارآفرینان تدوین شده است. به عبارت دیگر، رابطه‌ی بین علم کارآفرینی و افراد کارآفرین، عکسِ چیزی است که معمولاً به ذهن می‌رسد.

بیش از آنکه کارآفرین‌ها به دانش کارآفرینی نیاز داشته باشند، دانش کارآفرینی نیازمند تجربه کارآفرینان است.

با این حال یک نکته را نباید فراموش کنیم:

چرا کسب و کارها شکست می خورند؟ کارآفرین های موفق چه می کنند تا از این فضا رها شوند؟

دانش کارآفرینی – که ترکیبی از بحث‌های تئوریک مدیریتی و تجربه های کارآفرینان است – می‌تواند احتمال خطا و سطح خطر را برای کسب و کارهای جوان کاهش دهد.

 

 

مبانی تئوریک و آکادمیک کارآفرینی

قبل از اینکه ادامه‌ی این نقشه راه را مطالعه کنید، لازم است تأکید کنیم که در این‌جا، بیشتر بر جنبه‌های کاربردی و اجرایی کارآفرینی تأکید شده است.

اگر قصد دارید کارآفرینی را به شکلی عمیق‌تر و جدی‌تر بخوانید و بیاموزید (یا آموزش دهید)، پیشنهاد ما این است که موازی با مطالب مطرح شده در این نقشه راه، به مجموعه درس‌هایی که به جنبه‌های پایه‌ای کارآفرینی می‌پردازند نیز سر بزنید.

ما مفاهیمی مانند تعریف استارت آپ، مفهوم مرکز رشد، شناخت بنگاه های اقتصادی، کارآفرینی دولتی و برخی کتابهای مرتبط با کارآفرینی را در آن‌جا به صورت دقیق و مفصل مطرح کرده‌ایم:

گام صفر: آیا حتماً باید از کسب و کار فعلی خود جدا شوید؟

کسانی که به کارآفرینی و کسب و کار مستقل فکر می‌کنند را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

  • آن‌هایی که در حال حاضر، مشغول به کار هستند
  • کسانی که اکنون در کسب و کار و سازمان دیگری حضور ندارند

به خاطر داشته باشیم که کارآفرینی حتماً قرار نیست با ترک شغل فعلی انجام شود.

اگر مدیران و همکاران در محیط فعلی، هوشمندی کافی را داشته باشند، می‌توانیم به یک کارآفرین درون سازمانی تبدیل شویم.

کارآفرین درون سازمانی یا کارآفرین سازمانی (Intrapreneur) کسی است که برای ارزش آفرینی و نوآوری، ساختار و کسب و کار فعلی خود را ترک نمی‌کند.

گام اول: آیا مدل کسب و کار شما مشخص است؟

کم نیستند کسانی که ابتدا تصمیم می‌گیرند کارآفرین شوند و سپس با خود فکر می‌کنند که حالا که می‌خواهیم کارآفرین شویم، چه کاری از دست‌مان برمی‌آید؟

می‌توان حدس زد که این افراد بخش قابل توجهی از آمار شکست کسب و کارهای نوپا را نیز به خود اختصاص می‌دهند.

می‌توانیم بپذیریم که در مراحل اولیه‌ی کارآفرینی، طرح تجاری یا بیزینس پلن را با همه‌ی جزئیات آن نداشته باشیم و ندانیم. اما مدل کسب و کار، یکی از زیرمجموعه‌های طرح کسب و کار است که باید قبل از خلق یک فعال تجاری جدید، در ذهن‌مان شکل گرفته باشد.

مدل کسب و کار و اهمیت آن در کارآفرینی

اگر بخواهیم برنامه مهاجرت به کشوری دیگر را به عنوان یک استعاره مفهومی از خلق کسب و کار در نظر بگیریم – با کمی قربانی کردن دقت علمی – می‌‌توانیم بگوییم:

  • مدل کسب و کار، در حد فکر کردن به مقصد سفر، ارزیابی ذهنی (و تحقیق اولیه)‌ در مورد عملی بودن مسافرت و فرصتها و تهدیدهای آن و نیز فکر کردن به مکانیزم های کسب درآمد و هزینه های زندگی در کشور مقصد است.
  • طرح تجاری، وسیله مسافرت، تاریخ مسافرت، هزینه‌های سفر، هزینه‌های اقامت، فرایند جستجوی شغل، جایگزین احتمالی در صورت شکست خوردن برنامه مهاجرت و حتی انتخاب یا عدم انتخاب شریک در این مهاجرت را در برمی‌گیرد.

اگر چه واژه مدل کسب و کار، با بحث کسب و کارهای اینترنتی رایج شد و گسترش یافت، اما به خاطر داشته باشیم که این مفهوم امروز، همه‌ی انواع کسب و کار از کسب و کار ساده‌ی خانگی تا بزرگترین کسب و کارهای تولیدی یا بازرگانی یا تکنولوژیک جهان را زیر چتر خود قرار می‌دهد.

تا زمانی که یک مدل کسب و کار مشخص در ذهن‌تان شکل نگرفته، مراحل اجرایی و عملیاتی کارآفرینی را آغاز نکنید.

قبل از تعریف دقیق مدل کسب و کار، شما در بهترین حالت، یک علاقه‌مند به کارآفرینی هستید و نه بیشتر.

 

 

گام دوم: آشنایی با مفهوم کسب و کار کوچک

نه. اشتباه نکنید.

نمی‌توانید مستقیماً‌ به داخل استخر کارآفرینی بپرید.

چاره‌ای نیست جز اینکه تکلیف برخی مفاهیم مقدماتی را با هم مشخص کنیم.

این کار را مانند همان مثال کلاسیک تیز کردن تبر در نظر بگیرید. زمان می‌برد. اما درک بهتری از فضای مدیریت کسب و کارهای کوچک و کارآفرینی به ما خواهد داد:

 

تعریف کسب و کار کوچک چیست؟

شاید چنین سوالی به نظر بدیهی برسد.

اما فراموش نکنیم که اندازه کسب و کار را به شیوه های متفاوتی می‌توان سنجید. موارد زیر تنها بعضی از معیارهای سنجش ابعاد کسب و کار هستند:

  • بر اساس تعداد کارکنان
  • بر اساس گردش مالی سالانه یا میزان درآمد سالانه
  • بر اساس تعداد مشتریان
  • بر اساس سرمایه گذاری اولیه
  • بر اساس سن کسب و کار

گاهی یک کسب و کار بازرگانی سه نفری، ده‌ها میلیارد تومان در سال گردش مالی دارد و گاه یک کسب و کار صد نفری کارگاهی، با یک میلیارد تومان اداره می‌شود.

گاهی یک کسب و کار، فقط بر روی یک مشتری بنا شده (مثلاً یک سازمان بزرگ) و پس از چند سال، نمی‌خواسته یا نتوانسته مشتریان جدید جذب کند.

گردش مالی و تعداد کارکنان زیاد است. اما بازار آن کسب و کار هنوز کوچک است.

 

از آنجا که ما بحث کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای کوچک را در کنار هم قرار داده‌ایم، فرض‌مان بر این است که کسب و کار کوچک، با حداقل یکی از شاخص‌های زیر شناخته می‌شود:

  • تعداد کارکنان کم (شاید کمتر از ۲۰ نفر) و ظرفیت پایین برای ایجاد اشتغال
  • کارآفرینی با سرمایه کم
  • سن کم (در دوران تولد و رشد اولیه)
  • سرمایه گذاری اولیه پایین (به نسبت عرف صنعت خودش)

همچنین مستقل از ساختار مالکیت شرکت (دولتی یا خصوصی بودن)‌ فرض می‌کنیم که دست مدیران کسب و کار در تصمیم گیری و اجرا تا حدی باز است و گرفتار قواعد سفت و سخت سازمان‌های بزرگ نیستند.

با توجه به موارد فوق، بحث کارآفرینی و کسب و کار کوچک ، تا حد زیادی با تعریفی که از استارت آپ داریم، تطبیق دارد:

نقش و اهمیت کسب و کارهای کوچک در اقتصاد کشورها

احتمالاً با دیدن این تیتر، به خودتان می‌گویید: متمم هم سراغ بحث‌های کلیشه‌ای و تکراری در کارآفرینی رفته است. وگرنه، چنین بحث‌هایی برای یک کارآفرین که کسب و کار کوچکی را خلق کرده یا مدیریت می‌کند چه کاربردی دارد؟

طبیعتاً با مطرح شدن و توسعه این بحث‌، انگیزه‌ی متمم از مطرح کردن این موضوع واضح‌تر می‌شود.

اما فعلاً اجازه بدهید به چند نکته اشاره کنیم.

آشنایی با نقش و سهم کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ملی باعث می‌شود که:

  • کارآفرینان و فعالان در کسب و کارهای کوچک،  احساس بهتری نسبت به فعالیت خود داشته باشند  و بتوانند در همکاران و کارکنان و اعضای تیم خود نیز، احساس بهتری را ایجاد کنند. بسیاری از کارآفرینان، فکر می‌کنند که کوچک بودن کسب و کار یک مرحله‌ی نامطلوب اما ضروری است که باید آن را مانند درد زایمان تحمل کرد تا بتوانند پا به دنیای کسب و کارهای بزرگ بگذارند. در حالی که کوچک بودن و حتی کوچک ماندن می‌تواند یک انتخاب باشد. ضمن اینکه کسب و کارهای کوچک بخش ارزشمندی از اقتصاد کشورها هستند و فعالیت در آنها می‌تواند کاملاً افتخار آمیز و غرورآفرین باشد.
  • کسی که به سراغ بازی کارآفرینی می‌رود، دیر یا زود وادار خواهد شد در نقش یک متقاعد کننده روبروی خانواده، همکاران و دوستان قدیمی، مدیران بانک‌ها و سرمایه گذاران و افراد مختلف بایستد و از خود و ایده و کسب و کارش دفاع کند. فرد  کارآفرین هر چه بهتر جایگاه خودش را بشناسد، از موقعیت و موضع بهتر و قدرتمندتری در مذاکره ها بهره‌مند خواهد بود. 
  • طبیعتاً سیاست‌های دولت‌ها و شرایط اقتصادی و معادلات بین المللی، می‌توانند جایگاه کسب و کارهای کوچک در اقتصاد کشور را در مقاطع مختلف بهبود بخشیده یا تضعیف کنند. مدیر یا بنیان گذار کسب و کار، به عنوان یک استراتژیست، با شناختن جایگاه کسب و کارهای کوچک در اقتصاد، می‌تواند  اثر مواضع دولتها و نیز قوانین بر روی اکوسیستم کسب و کار کشور  را تحلیل کرده و  روندهای آتی کسب و کار  خود و سناریوهای احتمالی را با دقت و کیفیت بهتری، طراحی و ارزیابی کند.
تفاوت کسب و کار کوچک با سایر کسب و کارها چیست؟

در زمینه کسب و کارهای کوچک و تفاوت آنها با کسب و کارهای بزرگ، می‌توان به نکات زیادی اشاره کرد.

اما مهم‌ترین تفاوت کسب و کارهای کوچک با کسب و کارهای بزرگ (لااقل در بحث ما) این است که بخش قابل توجهی از نظریه های مدیریتی و ابزارهای مدیریتی که در مورد سازمان‌های بزرک توصیه و تجویز می‌شوند، در سازمان‌های کوچک و برای سالهای اولیه فعالیت کارآفرینان قابل استفاده نیستند.

گام سوم: مفهوم موفقیت و شکست در کسب و کارهای کوچک

هیچ کس نمی‌خواهد یک کسب و کار شکست خورده داشته باشد. این را همه می‌دانیم.

اما اگر بپرسیم که منظورتان از کسب و کار موفق چیست، احتمالاً پاسخ شفاف و مشخصی دریافت نخواهیم کرد. یا لااقل می‌توان گفت پاسخ افراد مختلف به پرسش معیارهای موفقیت کسب و کار، می‌تواند بسیار متفاوت باشد.

موفقیت کسب و کار

نکته جالب اینجاست که بسیاری از مردم و کارآفرینان، موفقیت یک کسب و کار کوچک را به بزرگ شدن آن می‌دانند.

در حالی که وقتی کسب و کار بزرگ شد، از فضای دیگری صحبت می‌کنیم. ما باید برای موفقیت یک کسب و کار در دوران کوچکی معیارهای مشخصی داشته باشیم.

در غیر این صورت، مانند پدر و مادری می‌شویم که موفقیت و خوشبختی کودک‌شان را در ازدواج و دانشگاه رفتن و شغل یافتن می‌بینند.

این نوع رویاپردازی، کودکی را به عنوان یک پل زیر پای بزرگسالی ویران می‌کند.

بحث دیگری که بسیار مهم است این است که جنبه های مختلف شکست را بشناسیم.

یک کسب و کار، فقط به یک شیوه و الزاماً از یک جنبه شکست نمی‌خورد.

کسب و کاری ممکن است به علت نداشتن نقدینگی کافی شکست بخورد. کسب و کار دیگری به علت استراتژی نادرست.

یک کسب و کار به خاطر پیش بینی نادرست از تغییرات محیط نابود می‌شود و کسب و کار دیگر، به خاطر مدیریت نادرست منابع انسانی.

شناختن مولفه های مختلف شکست کسب و کار از دو جنبه اهمیت دارد.

نخست اینکه  شکست، در بسیاری از کسب و کارها اجتناب ناپذیر است. 

پس منطقی است به دانش و اطلاعات کافی برای شناختن لایه ها و شیوه های مختلف شکست خوردن، مجهز باشیم.

به این وسیله می‌توانیم شکست‌های خود را بهتر بشناسیم و بفهمیم و تحلیل کنیم و از آنها پلی برای موفقیت‌های آتی بسازیم.

نکته‌ی دیگری هم وجود دارد:

کارآفرینی و شکست در کسب و کار

ما این موضوع را به صورت مستقل و با جزئیات بیشتر، تحت عنوان کالبدشکافی پیش از مرگ، با دوستان متممی به بحث گذاشته‌ایم.

هم‌چنین پیشنهاد می‌کنیم برای مطالعه و مرور بحث مهم زیر را درباره شکست کسب و کارها وقت بگذارید.

نقشه راه کارآفرینی و ایجاد و مدیریت کسب و کارهای کوچک (SBA)...
ما را در سایت نقشه راه کارآفرینی و ایجاد و مدیریت کسب و کارهای کوچک (SBA) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinaliabadi بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 4 شهريور 1397 ساعت: 14:01